زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید.
ثبت نام در پشتیبانی مهد یاس بازدید : 190
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 0:03
زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید.
ثبت نام در پشتیبانی مهد یاستعداد صفحات : 2